نزديك هاى شيش و نيم هفت بود كه با نور قرمز پر رنگى كه از پنجره تو چشام بود از خواب بيدار شدم...اول فكر كردم حتما تازه طلوع آفتاب هست كلى خوشحال شدم گفتم ميتونم بازم بخوابم ولى بعد نگاه ساعت كردم ديدم نه بابا ساعت داره ميشه هفت! صحنه هاى جالب ناك آسمون سيدنى امروز صبح :

هاربر بریج (Harbour Bridge)


کوچه نمیدونم کجا

منطقه پیرمنت
 

 بازم هاربر بریج (Harbour Bridge)


مقايسه  منظره مرکز شهر از ديروز تا امروز!

يه چند ثانیه ای همينجور با تعجب بيرون نگاه كردم بعدش با ذوق و خوش خيالى تمام همه رو بيدار كردم گفتم پاشين  آقا مى خواهد ظهور كُنه!
 
(خودتون دیگه حدس بزنین که وقتی گرد قرمز رو رو ماشینای خیابونا و لبه پنجره دیدم چه قدر ضایع شدم )

حالا از ما گفتن بودا...اگه جمعه دست جمعى از اينجا با آقا طى الارض كرديم تشريف اورديم ايران اصلا تعجب نكنين
!!!