هرجا حضورمان نياز باشد هستيم (مصاحبه با همسر دکتر لقایی)
از قديم در داستانها و افسانهها شنيده و خواندهايم كه بر روي هر گنجي، ماري خطرناك خفته تا آن را از گزند سودجويان محافظت كند و نگذارد تا دست نامحرم به آن برسد. اين تمثيل در تمام فرهنگها به زبانها و اشكال مختلف ديده ميشود، گويي قسمتي از حقيقت و تاروپود اين دنياست. دختري از سيدني را كه خواندم، تصميم گرفتم تا مصاحبهاي با همسر و يا دختر آقاي لقايي در آن سوي آبها بگيرم و الآن بعد از اتمام اين گفتگو به همان تاروپودها حسِ بهتري دارم. از ميان صحبتهامان، سوال و جوابهايي را آماده كرده م كه با هم به مرورش ميپردازيم.
قبل از ورود به كشور استراليا كجا زندگي ميكرديد؟
ما اصاالتا اصفهانی هستیم ولی بخاطر تحصیل همسرم در شهر قم زندگی می کردیم.
چه شد كه راهي سيدني شديد؟
همسرم در قم مشغول تحصیل و تدریس بود. بهانه ای که خداوند برای این سفر داشت، اعزام همسر بنده بعنوان ناظر ذبح حلال در استرالیا بود، ولی ظاهرا حکمت الهی این بود که ایشان برای رساندن رسالت الهی به این دیار اعزام شوند.
براتون مایه خوشحالی نیست که برگردید ایران؟ شما تکلیف خودتون رو انجام دادید و حالا هم به میهنتون برمی گردید.
گمان نمی کنم کسی از برگشتن به وطنش خوشحال نباشد. بویژه ما که تمام فامیل و خانواده مان در ایران هستند. پدر و مادر ما هر روز آرزوی دیدار ما را دارند، ما نیز مانند هر انسانی احساس علاقه به دیدار آنها و زندگی در کنار آنها را داریم. در حال حاضر پدر و مادر همسرم بیش از 8 سال است که پسرشان را ندیده اند. قطعا این وضعیت خوشایند کسی نیست. اما تمام بحث در مورد احراز فرمایش شماست که «شما به تکلیفتان عمل کرده اید». اگر تکلیف شرعی ما برگشتن باشد قطعا باید برگردیم و با جان و دل بر می گردیم ولی اگر تکلیف ما ماندن باشد باید ماند و به وظیفه عمل کرد. ما نه رفتنمان دست خودمان بود و نه ماندنمان و نه برگشتنمان. هر چه استاد ازل گفت بگو می گویم.
من با چشم خود شاهد هستم که وجود همسرم در اینجا واجب عینی است. ایشان حتی فرصت مرخصی رفتن هم ندارد زیرا کسی نیست که در غیاب ایشان مسئولیت مرکز اسلامی امام حسین (ع) و سایر فعالیتهای ایشان را به عهده گیرد. به تعبیر یکی از شیعیان، ایشان را مانند نگین انگشتر گرفته اند و راضی به رفتن ایشان نیستند.

در اين سالها نوع نگاه مردم استراليا نسبت به ایران و انقلاب را چطور ديديد؟
استرالیا یک کشور چند ملیتی است و نگرش افراد هم مختلف است. بطور طبیعی نگرش شیعیان استرالیا عموما نسبت به انقلاب و ایران مثبت است و ایران را ام القرای اسلام معاصر می دانند. بسیاری از مسلمانان دیگر نیز ایران را دوست دارند. اما در بین استرالیائی های اروپائی تبار متفاوت است. برخی اصلا نمی دانند ایران کجای عالم است. برخی آن را با عراق اشتباه می کنند. زیرا تلفظ این دو کشور در انگلیسی بسیار شبیه است. اکثر مردم غرب بدنبال یک لقمه نان هستند و بدنبال پرداخت اقساط بانکی شان. البته متاسفانه تبلیغات بر علیه اسلام عموما و ایران خصوصا زیاد است. در عین حال افراد آزاد اندیش و آشنا به حقایق هم کم نیستند.
مردم سيدني ایران رو بیشتر با چی میشناسند؟
مطمئن نیستم زیرا من چندان تماسی با غیر مسلمانان ندارم. گمان می کنم اکثر تودهء عادی مردم ایران را با فرشهای ایرانی و غذاهای ایرانی می شناسند.

تبلیغات منفی غرب درباره ایران چقدر اثر داشته؟
بطور کلی تبلیغات رسانه های غربی یک جو ِ ترس و شاید هم در برخی تنفر از مسلمانان بوجود آورده است. البته باید اعتراف کرد که برخی از مسلمانان هم مانند وهابیها مرتب آب به آسیاب دشمن می ریزند. و متاسفانه عموم مردم اطلاعی از مذاهب مختلف ندارند. البته تلاشهای زیادی هم از سوی بسیاری از مسلمانان در جهت زدودن این ترس ناآگاهانه شده و می شود.
نمونههايي را ميتونيد ذكر كنيد؟
مثلا همسر بنده مرتب در مجامع عمومی اعم از دانشگاهها، کلیساها و سمینارهای مختلف در مورد اسلام سخنرانی دارد، ما مرتب مؤسسات غیر اسلامی را به مرکز اسلامی امام حسین (ع) دعوت کرده و با برگزاری همایش ها سعی در نشان دادن اسلام اصیل داریم. و الحق و الانصاف پذیرش عمومی هم بسیار فراوان است. شاهد آن اینکه از سال 2005 آقاي دكتر به اجماع اعضای «انجمن رهبران ادیان بزرگ» به عنوان رئیس آن انجمن انتخاب شده است. این در حالی است که ایشان تنها عضو مسلمان آن انجمن است.
مسلمانهای غیر ایرانی چقدر به ایران و انقلاب دلبستگی دارند؟
حقیقت آن است که ایران برای شیعیان غیر ایرانی بویژه لبنانی ها قبله آمال است.

آیا مردم غیرمسلمان انجا با نظر تبعیض آمیز دولتشان درباره دکتر لقایی موافقند؟
کسانی که همسر بنده را می شناسند قطعا مخالف اند و مخالفت خود را نیز صریحا ابراز کرده اند. در حال حاضر یکی از شدیدترین حمایت کنندگان از همسر بنده یک کشیش مسیحی است که چندین سال است همسر بنده را می شناسد. همچنین تمامی اعضای شهر دو شهرداری از شهرداری های سیدنی که با همسر بنده آشنائی داشته اند کاملا از ایشان حمایت کرده و برای دولت نامه هائی مبنی بر ضرورت وجود ایشان در استرالیا نوشته اند. حتی وکیل ایشان که استاد و یکی از مدیران دانشکده حقوق بین الملل دانشگاه سیدنی است بطور مجانی و داوطلب پرونده ایشان را در سازمان ملل پی گیری می کند. در عین حال جو عمومی که ناشی از جهل مردم و یا بی اهمیتی آنهاست چیز دیگری است. لذا احتمالا اخراج یک روحانی مسلمان در این ایام که چند ماهی بیشتر به انتخابات استرالیا نمانده است باعث محبوبیت جناح حاکم خواهد شد. البته هفتهء آینده قرار است یک راهپیمائی بزرگی در پایتخت استرالیا-کانبرا- در اعتراض به نقض حقوق بشر توسط دولت استرالیا انجام شود که تاکنون حمایتهای زیادی از سوی احزاب و گروههای مختلف اسلامی وغیر اسلامی شده است.
بنظر خودتون چه دليلي براي اين كار دولت استراليا وجود داره؟
فرضیه ها در این مورد زیاد است. علت حقیقی را خدا می داند اما بسیاری معتقدند اولا دلیل محکمه پسندی وجود ندارد والا دولت استرالیا از ارائه آن خودداری نمی کرد، ثانیا مساله بیشتر سیاسی است. در آخرین نشستی که همسر بنده با یکی از مدیران ادارهء مهاجرت داشت به ایشان پیشنهاد کرده بودند که اگر درخواست پناهندگی کند ممکن است با ویزای وی موافقت شود. لیکن ایشان صریحا گفته بود که من پناهنده نیستم و هرگز نه خودم و نه خانواده ام درخواست پناهندگی نخواهیم کرد. بهر حال در سیستم سیاست مداران غربی هم عنصر تولی و تبری یکی از عناصر کلیدی است.
چه حرفي براي دختران جهان اسلام داريد؟
من قابل نیستم توصیه ای کنم، اما توصیه ي رهبران معصوم ما همیشه به تقوا بوده است. حجاب خواهران نماد عفاف آنها و پرچم اسلام است. سرباز وفادار پرچم خود را زمین نمی گذارد خواه در قم زندگی کند و یا در لس آنجلس یا سیدنی و یا هر جای دیگر. زیرا همه جا سرزمین خداست.




شاید آن روز که سهراب نوشت: تا شقایق هست زندگی باید کرد، خبری از دل پردرد گل یاس نداشت. باید اینطور نوشت: هرگلی هم باشد، چه شقایق چه گل پیچک و یاس، تا نیاید مهدی زندگی دشوار است!